ایلام – ترنم بهاری – همزمان با سررسیدن روزهای داغ ۱۴۰۰، تلفن همراهم زنگ می خورد، صدای یخ زده ی پشت تلفن نگرانم میکند؛ می پرسد: حاج سامی شهبازی به رحمت خدا رفته؟
ایلام_پایگاه خبری ترنم بهاری ، همزمان با سررسیدن روزهای داغ ۱۴۰۰، تلفن همراهم زنگ می خورد، صدای یخ زده ی پشت تلفن نگرانم میکند؛ می پرسد: حاج سامی شهبازی به رحمت خدا رفته؟ بهت زده و قاطعانه پاسخ میدهم: نه! حقیقت ندارد! اما این قاطعیت دقایقی بیشتر طول نمیکشد و صدای باران، دختر حاج سامی که میگفت: “عمو! بابام فوت کرده!” مرا در اندوهی بی پایان فرو میبرد.
با دوستان رسانهای قرار میگذاریم تا برگزاری مراسم هفتم، هر شب بر سر مزار او جمع شویم. در سکوت شبانهی آرامستانِ بهشت رضای ایلام برای لحظاتی چشم از سیر آفاق میبندم؛ هجوم عاطفه نظام عقلی ام را در هم ریخته و آشوب یادها امانم را میبُرد. نبودِ بزرگانی همچون حاج ماشاءالله #رشنوادی، حاج علی #پیرحیاتی، حاج فرانکو #الوندی، حاج پژمان #مهدویفر و اخیراً هم “حاج سامی شهبازی” قلم را در دستم به رقصِ مرگ وا میدارد. گویی از هر گوشه ی این وادی بانگ بدنوای “مرگ” به گوش میرسد. با جگر چاک چاک به پناهِ خاطرات میخزم؛ در این مدت، فارغ از هیاهوی شهر و انبوهِ خلایق، شبانگاه با حضور در مزار “حاج سامی” رو بر خاک و پشت بر افلاک به خاطراتِ روزهای رفته پناه میبرم.
سامیِ اهل قلم، قاری قرآن هم بود و با صوتی گوش نواز پیامِ وحی را به گوش خلق میرساند؛ به برکتِ پختگی اش در تنور زمان، به درجه ی “نافذالکلمه” نائل شده بود؛ در آوردن لبخند بر لب دوستان توانایی کم نظیری داشت و جدی ترین موضوعات را در لابلای شوخی های دلبرانه اش می پیچید؛ گویی مزاح هایش “دارالشفای معجزه آفرینی” برای تن های خسته و رنجور همکاران بود.
پس از رسیدنش به ریاست خانه مطبوعات، پیگیر رفع مشکلات همکاران شد و در رعایت حال خبرنگارانِ تازهکار مواظبتی به کمال داشت؛ قدرتِ او نه فقط در قلم که در ذوالفقارِ کلامش نیز بود. در دفاع از حقِ ناحق شده ی ایلام رگ گردنش متورم و با صدای بلند پیامِ بی کسی عروسِ زاگرس را به گوش خلایق میرساند، زیرا به خوبی می دانست این مردم تشنه ی تظلم اند…
این سالهای آخر در بستر تجربه روزگاران، امواج کف آلود جوانی را به ساحل افکند، به عقلانیت و اوج پختگی رسید و تبدیل به نهر زلال مصفایی شده بود که با نشاطی روانبخش جریان داشت؛ به حکم طبیعت، تربیت و طبع آزاده اش، عشق او به فرزندانش تمام وجودش را فرا گرفته و به همین دلیل وجود فرزندانی مهربان و عفیف گرمابخشِ محفل خانواده و فداکاری صمیمانه همسرش پناهگاه زندگی او بود.
مردی استخوان دار که سینه ها سخن را در کالبد یک “آه” میریخت؛ در زیر این پرده ی سکوت و آرامش، “طوفانی” در حال جوشیدن بود؛ بی آنکه بدانیم با تکرار عبارت “سلام و رحمت” همچون صور اسرافیل، اهلِ زمین را ندای رحیل ابدی میداد و با سفر زودهنگامش به اهل خِرَد پیام داد تا از لحظات این وجود مختصری که میانِ دو عدم بیکران قرار گرفته، توشه ای برای آخرت برچینند.
حاج سامی شهبازی، سرپرست روزنامه رسالت، رئیس خانه مطبوعات استان و مالک کانال “بیداری” پس از سه دهه فعالیت مطبوعاتی و رسانهای ظهر پنجشنبه ۲۷ خرداد۱۴۰۰ در سن ۵۰ سالگی بر اثر سکته قلبی دار فانی را وداع گفت.